Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@22:12:19 GMT

چند روایت از خوب و بد شاغلان خانگی

تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۵۹۶۳۱

شاغلان بخش خانگی بخش مهمی از شاغلان را تشکیل می‌دهند و در زمان همه‌گیری کرونا هم بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت؛ چرا که بخش مهمی از شاغلان در ادارات و شرکت‌ها هم ناچار شدند به دورکاری در خانه بپردازند و از این جهت کار در خانه رسمیت بیشتری پیدا کرد.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: ««همه فکر می‌کنند وقتی در خانه کار می‌کنی یعنی در واقع کاری نمی‌کنی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در حالی که من ۱۲ سال است علاوه بر خانه‌داری به صورت حرفه‌ای مشغول تولید کیف و کوله‌پشتی در خانه هستم و درآمد نسبتاً ثابتی از این راه دارم.» اعظم آشتیانی که این را می‌گوید یک شاغل خانگی است که کارگاه خود را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش دایر کرده و به قول خودش طوری کار می‌کند که انگار دارد جایی ساعت می‌زند.

او ادامه می‌دهد: «من هر روز ساعت شش صبح بیدار می‌شوم و بچه‌هایم را روانه مدرسه می‌کنم و می‌نشینم به کار. شاید بین کار فرصت کنم یک چای بخورم یا غذایی بار بگذارم ولی بیشتر وقتم به کار می‌گذرد، چون با یک فروشگاه قرارداد دارم که در ماه تعداد مشخصی کیف برایشان بفرستم، بنابراین باید آن تعداد را آماده کنم.

ناهار بچه‌ها را که می‌دهم دوباره مشغول کار می‌شوم و حتی گاهی تا ساعت ۱۰ شب کار می‌کنم که بیشتر از یک کارمند و کارگری است که بیرون مشغول کار است. حتی وقتی کارها عقب می‌افتد نصف‌ شب هم کار می‌کنم. با این حال تصوری که درباره یک فرد شاغل در خانه وجود دارد در بیشتر موارد این است که توی خانه خودش نشسته و حالا برای سرگرمی یک کاری هم می‌کند. این طرز فکر گر چه ناراحت‌کننده است اما حالا آنقدر مهم نیست در مقابل اینکه دیگران انتظار دارند در هر ساعت روز آزاد باشی. همین فامیل نزدیک خود آدم حتی این مسأله را درک نمی‌کنند و فکر می‌کنند چون در خانه کار می‌کنی، می‌توانند هر وقت دلشان می‌خواهد قرار بگذارند و به خانه‌ات بیایند. در صورتی که اگر بیرون کار کنی چنین توقعی وجود ندارد. وقتی هم بهشان می‌گویی کار دارم درک نمی‌کنند و ناراحت می‌شوند. انتظار من این است که دیگران درک کنند کسی که در خانه کار می‌کند بیکار نیست و چون دارد از این راه پول درمی‌آورد پس به صورت حرفه‌ای مشغول کار است. البته نمی‌خواهم منکر مزایای در خانه کار کردن شوم. همین که می‌توانم موقعی که بچه‌ها از مدرسه می‌آیند خانه باشم و خودم به کارهایشان رسیدگی کنم خیلی خوب است. نکته مثبت دیگر که خیلی مهم است اینکه کرایه کارگاه نمی‌دهم چون در آن صورت بخش زیادی از درآمدم صرف کرایه‌دادن می‌شود اما خب همان‌طور که گفتم جدی گرفته نشدن کار در خانه و انتظارات دیگران گاهی آزاردهنده است.»

زهرا سالاری، تولیدکننده کیف و محصولات چرمی، نیز حدود ۹ سال است در خانه مشغول به کار است. او به کاری که انجام می‌دهد بسیار علاقه‌مند است و به کیفیت کاری که تولید می‌کند اطمینان خاطر دارد:

«چرمی که من استفاده می‌کنم کاملاً تضمینی و عالی است و تا به حال پیش نیامده مشتری ابراز نارضایتی کند. خودم مواد اولیه کار را شخصاً تهیه می‌کنم. تمام این سال‌ها در خانه کار کرده‌ام و چون بچه کوچک دارم گاهی کارکردن در خانه خوب است و گاهی به خاطر بچه کمی سخت می‌شود و نمی‌توانم مداوم روی کارم تمرکز کنم. از طرف دیگر خیلی دلم می‌خواست هنری را که خودم آموخته‌ام و به آن علاقه دارم به دیگران آموزش دهم تا کسان دیگری هم بتوانند از راه آن امرار معاش کنند و از طرف دیگر این هنر حفظ شود، برای همین اخیراً کارگاهی دایر کرده‌ام که در آن کار کنم و بتوانم شاگرد هم آموزش دهم. در خانه کارکردن این امکان را نمی‌داد که بتوانم شاگرد آموزش دهم و از طرفی هنرآموزانی که آموزش می‌بینند می‌توانند همان جا پیش خودم مشغول به کار شوند و به این شکل اشتغالزایی هم می‌کنم و این جنبه مثبت کار در کارگاه است.»

نفیسه سردرودی هم از جمله شاغلان خانگی است که زیورآلات می‌سازد و دست‌سازهایش را در چند فروشگاه در مرکز شهر به فروش می‌رساند. او دانش‌آموخته رشته تاریخ است و اینکه در رشته تحصیلی خودش نتوانسته مشغول به کار شود را به دلایل شخصی عنوان می‌کند. او می‌گوید: «رشته تحصیلی خودم را دوست دارم و شاید اگر تلاش می‌کردم می‌توانستم کاری متناسب با آن پیدا کنم اما از آنجا که همیشه به کارهای دستی علاقه‌مند بودم تصمیم گرفتم در این زمینه فعالیت کنم برای همین در یک دوره آموزشی طلاسازی شرکت کردم و بعد خودم در خانه کارگاهم را دایر کردم و به تولید زیورآلات نقره مشغول شدم. من در خانه پدرم زندگی می‌کنم و از آنجا که یک اتاق کوچک در پشت‌ بام داریم توانستم آن را به کارگاه تبدیل کنم و مزیت بزرگی برای من بود. می‌دانم که خیلی‌ها چنین امکانی را ندارند و باید حتماً کارگاه اجاره کنند یا در کارگاه دیگران کار کنند اما من توانستم کارم را به این شکل پیش ببرم و از این بابت می‌توانم بگویم شانس آوردم.

مزیتی که این کار برای من دارد در درجه اول این است که اجاره کارگاه نمی‌دهم و از طرف دیگر وقتم دست خودم است و زمانم در رفت‌وآمد سپری نمی‌شود. اما کار در خانه معایبی هم دارد. اینکه از خانه خارج نمی‌شوم خودش عیب بزرگی است چون به هر حال آدم در محیط کار و اجتماع قرار نمی‌گیرد و به تنهایی خودش جوری عادت می‌کند که دیگر حوصله جمع را ندارد. من خودم الان تقریباً همینطور شده‌ام و حتی وقتی مهمان می‌آید دوست ندارم معاشرت کنم و به تنهایی و سکوت عادت کرده‌ام. شاید از دید دیگران اینکه یک دختر جوان چنین حال و هوایی داشته باشد خیلی خوب نیست. از طرف دیگر بیمه ندارم و اینکه سابقه بیمه نداشته باشم خیلی بد است. بجز اینها می‌توانم بگویم مزیت کارکردن در خانه را ترجیح می‌دهم اما اگر شرایطی فراهم شود که بتوانم همین کار را بیرون از خانه انجام دهم، مثلاً برای خودم گالری داشته باشم، خیلی برایم خوشحال‌کننده است.»

کارکردن در خانه فقط به تولید صنایع دستی محدود نمی‌شود و نیز تنها شغلی زنانه نیست. امیرحسین مترجم زبان آلمانی است و سال‌هاست در خانه، اتاق کاری برای خودش درست کرده و در آن مشغول به کار است. او اینطور می‌گوید: «برای کارهایی مثل ترجمه و ویراستاری، کارکردن در خانه و بیرون خانه اصولاً فرق خاصی ندارد. من شخصاً در خانه راحت‌ترم و تمرکز بیشتری دارم. بر خلاف آن عده‌ای در خانه نمی‌توانند راحت کار کنند و شرایط کارکردن در خانه را ندارند. به نظر من اگر کسی برنامه‌ریزی کرده که در خانه کار کند باید برای خودش حدودی تعیین کند و مقرراتی داشته باشد تا بتواند کارش را پیش ببرد. برای خود من همین طور است. حتی با لباس خواب پای کار نمی‌نشینم و وقت کارم را با کارهای جانبی مثل وقت‌گذرانی در شبکه‌های اجتماعی و غیره تلف نمی‌کنم. دوستانم هم می‌دانند که در زمان کار نمی‌توانم پذیرایشان باشم. بنابراین کسی در زمان‌هایی که مشغول کار هستم انتظار ندارد وقت برای کار دیگری بگذارم.»

اینها تجربه چند نفر از شاغلان خانگی بود که در مورد معایب و مزایای کار کردن در خانه گفت‌وگو کردند. شاید شما هم تجربه مشابهی داشته باشید یا مایل باشید از تجربه دیگران در این زمینه استفاده کنید. به هر حال شاغلان بخش خانگی بخش مهمی از شاغلان را تشکیل می‌دهند و در زمان همه‌گیری کرونا هم بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت؛ چرا که بخش مهمی از شاغلان در ادارات و شرکت‌ها هم ناچار شدند به دورکاری در خانه بپردازند و از این جهت کار در خانه رسمیت بیشتری پیدا کرد.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: مشاغل خانگی کارکردن در خانه مشغول به کار طرف دیگر خانه کار کار در خانه مشغول کار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۵۹۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار

بیش از ۵۰ سال از عمر خود را به آموزش و تدریس مشغول بوده است، اما هنوز پر انرژی سر کلاس درس می‌رود و خستگی برایش معنایی ندارد، معلمی که گرد پیری روی موهایش نشسته و هم‌چون پدری مهربان از به ثمر نشستن تلاش‌هایش می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، معلمان نمادی از علم و دانش و از مؤثرترین نیروها در تربیت دانش‌آموزانی کنجکاو، دانا و جویای علم هستند، آن‌ها منابع آگاهی، روشن‌نگری و روشن‌فکری به حساب می‌آیند که دانش‌آموزان را با خرد خود تغذیه می‌کنند، مهارت‌های واقعی داشتن یک زندگی موفق را به کودکان آموزش می‌دهند و به نسل‌های آینده جامعه کمک می‌کنند تا مسیر دقیق و صحیح زندگی را کشف کنند.

دوازدهم اردیبهشت همزمان با شهادت استاد مرتضی مطهری، در تقویم رسمی ایران به عنوان روز معلم نام‌گذاری شده است و هدف از این نام‌گذاری قدردانی از زحمات و خدمات این استاد بزرگ و ارج نهادن به جایگاه والای معلم است، به همین مناسبت گفت‌وگویی داشتیم با حبیب توحیدی، معلمی که پس از گذشت سال‌ها آموزش و تدریس همچنان با انگیزه و علاقه خاصی در کلاس درس حاضر می‌شود.

وی در خصوص مسیر زندگی خود این گونه اظهار می‌کند: در کرمانشاه متولد شدم و تا هنگام دریافت مدرک دیپلم در آنجا زندگی می‌کردم، مدرک لیسانس را در تهران گرفتم و از همان بدو ورود به دانشکده به آموزش علاقه داشتم و با توجه به اوقات فراغتی که در طول هفته وجود داشت، به اداره آموزش‌وپرورش یکی از نواحی تهران مراجعه کردم و آن‌ها با استقبال گرمی که داشتند، ساعاتی از هفته را برای تدریس اختصاص دادند تا با حضور در کلاس‌های دبیرستان به تدریس و آموزش دانش‌آموزان بپردازم.

این معلم فعال و پرانرژی می‌گوید: از همان دوران دانشجویی علاقه‌مند به آموزش و شغل معلمی بودم و با اظهار لطفی که دانش‌آموزان نسبت به معلمشان داشتند، از همان زمان تصمیم گرفتم به‌صورت جدی‌تر و مستمر همین کار را ادامه دهم، همچنین تحت تأثیر معلمان خوبی که در دوران دانش‌آموزی داشتم، خود نیز مسیر معلمی را در پیش گرفتم و زمانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم، می‌توانستم در شغل‌های مختلفی مشغول به کار شوم، اما به خاطر شدت علاقه‌ای که به تدریس و آموزش داشتم، حرفه معلمی را برگزیدم.

توحیدی ادامه می‌دهد: قشر تحصیل‌کرده و دانشجویان در دهه ۵۰ بسیار کمتر از زمان حال بود و اغلب پسران برای کمک به خانواده و پدر مشغول به کشاورزی و دامداری می‌شدند، به همین علت فارغ‌التحصیلان دانشگاهی می‌توانستند آسان‌تر جذب مراکز دولتی و اداری شوند، اما کسانی وارد آموزش‌وپرورش می‌شدند که علاقه‌مند به آن بودند.

از آموزش خسته نشده‌ام و از موفقیت دانش‌آموزانم دلگرم می‌شوم

این معلم با سابقه ۵۳ سال تدریس در آموزش‌وپرورش در خصوص بهترین خاطره‌ای که از دوران معلمی خود دارد، اضافه می‌کند: در سال‌های ابتدایی خدمت که سرباز معلم بودم در روستایی به دور از شهر خدمت می‌کردم و نیاز بود هر روز با اتوبوس به مدرسه بروم، اما اتوبوس همواره از جاده اصلی عبور می‌کرد، برای همین باید هر روز حدود پنج کیلومتر را پیاده‌روی می‌کردم تا بتوانم به جاده اصلی برسم؛ یک روز در میانه راه برف سنگینی که تحملش بسیار دشوار بود و سرمای شدیدی به همراه داشت، به حدی که از شدت سرما و کولاک دیگر توان ادامه دادن مسیر را نداشتم.

وی ادامه می‌دهد: ناگهان صدای فریادی به گوشم رسید و به محض شنیدن این صدا شوقی درونی در وجودم ایجاد شد و توانستم به سمت مبدا صدا حرکت کنم و مشاهده کردم که دانش‌آموزان روستا چون می‌دانستند در این سرما نمی‌توانم به مدرسه برسم، به دنبالم آمده‌اند، این از خودگذشتگی دانش‌آموزان برای همیشه در خاطرم مانده است و با یاد آن دلگرم می‌شوم، چرا که در آن شرایط ناگوار و ناامیدکننده و به دور از انتظار به کمکم آمدند.

توحیدی درباره خاطره یکی از دانش‌آموزانش که پزشک شده است، می‌افزاید: روزی بخاطر درد دندانی که داشتم به مطب دندانپزشکی رفتم، بعد از پایان درمان برای پرداخت هزینه به بخش پذیرش مراجعه کردم که ناگهان متخصص دندانپزشک گفت نیازی نیست حق ویزیت را پرداخت کنید، ما از دانش‌آموزان سال‌های گذشته شما هستیم، با شنیدن این حرف ناگهان مبهوت ماندم، زیرا بخاطر گذشت حدود ۱۵ سال با تغییر چهره آن شخص نتوانستم او را بشناسم، اما از اینکه او به چنین جایگاهی رسیده بود، خوشحال شدم‌.

مدرس نمونه استان اصفهان در سال ۱۳۷۶ ادامه می‌دهد: روزی در یکی از مدارس، دبیر آموزش زبان انگلیسی مرا در آغوش گرفت و گفت که از دانش‌آموزان چندین سال پیش من بوده است و در حال حاضر افتخار می‌کند که همکارمان شده است؛ همچنین حدود یک ماه گذشته فردی از ایتالیا تماس گرفت و بعد از احوال پرسی مختصری بیان کرد که از شاگردان من بوده است و در حال حاضر در ایتالیا مشغول به ادامه تحصیل در دوره دکتری است.

توحیدی می‌گوید: با اینکه ۵۳ سال است مشغول آموزش و تدریس هستم، هنوز خسته نشده‌ام و با علاقه بر سر کلاس حاضر می‌شوم و ‏‬ به دانش‌آموزان سال آخر دوره دبیرستان توصیه می‌کنم که یکی از اولویت‌های انتخاب رشته دانشگاهی خود را برای ورود به دانشگاه فرهنگیان اختصاص دهند، چرا که در این دانشگاه زمینه پیشرفت بسیاری برای ادامه تحصیل وجود دارد و با علاقه داشتن به حرفه معلمی می‌توانند در تحصیل و شغل خود موفق شوند و ارتباط خوبی با دانش‌آموزان برقرار کنند.

کد خبر 748543

دیگر خبرها

  • گزارش صداوسیما درباره نکوهش قرآنی ذخیره طلا و دلار در خانه که دوباره وایرال شد + فیلم | به جای احتکار خانگی طلا و ارز چه کنیم؟
  • روایت ۲۰۰۰ نفری که بعد از چند دهه صاحب «آب» شدند
  • بوفون: در یک قدمی بارسلونا بودم؛ هدفم از بازگشت به یوونتوس، قهرمانی در لیگ قهرمانان بود
  • کارگران مشغول کار هستند
  • ۵۲ گروه راهداری در جاده‌های استان همدان فعالیت دارند
  • آنتونی: رقم انتقالم به منچستریونایتد تاثیری روی عملکرد من ندارد
  • حسرت ۶ ساله پرسپولیس در خانه مقابل سپاهان!
  • ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار
  • روایتی از ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار
  • روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!